مفهوم «جهان وطن» برای بمبئی تازگی ندارد، چون این شهر برای قرنها از تبادلات و ادغام فرهنگی غنی بهره برده است. نقطه اوج خاص در تاریخ جهان وطنی این شهر، ورود جامعه پارسی بوده است. این جامعه برای بیش از چهار قرن در تاریخ و توسعه این کلان شهر نقش اساسی داشته است. در واقع، جامعه پارسیها قرنها است که مسیر هند و جهان را شکل می دهد.
پیروان دین زرتشتی که در طول قرن هشتم تا دهم میلادی به سمت هندوستان حرکت کردند، بیشتر در اطراف مناطق گجرات و سند ساکن شدند. پارسیها از امپراتوری ساسانی می آمدند قلمروی که نه تنها ایران امروزی، بلکه سرزمینهای اطراف آن را تا مناطقی که اکنون آسیای مرکزی نامیده میشود، شامل میشد. در زمان فتح ایران از سوی اعراب بود که زرتشتیان به دنبال حفظ و ادامه پیروی از دین خود به شبه قاره هند گریختند.
قصه سنجان تنها روایت موجود از سال های اولیه زندگی ساکنان پارسی در شبه قاره هند است. این گزارش حکایت سفر آنان به منطقه گجرات و شرایطی را که حاکمان محلی به آنها اجازه اقامت داده بودند - از جمله اینکه زبان و لباس محلی را پذیرفته و از حمل سلاح دست میکشند بیان میکند.
گفته میشود دورابجی نانابوی نخستین پارسی بوده که به جزایری که اکنون بمبئی در آن قرار دارد نقل مکان کرد. او در سال 1640 پس از ورود پرتغالیها به عنوان مدیر برای آنها کار کرد. مهاجرت پارسیها از مناطق روستایی گجرات به شهر در چند دهه بعد ادامه یافت، زیرا انگلیسیها با تأسیس شرکت هند شرقی، بمبئی را تحت کنترل گرفتند.
امروزه، میراث و تأثیر پارسی را میتوان در گوشه و کنار شهر یافت – از مشاغل مختلف پارسی که رشد شهر را شکل دادند گرفته تا گالری هنری جهانگیر، هتل نام آشنای تاج محل پالاس، تا کافههای تاریخی پارسی.
از طرفی چهرههای پارسی، از سورابجی نوسروانجی پوچخانوالا، یکی از بنیانگذاران بانک مرکزی هند، و فیروزشا مهتا، یکی از اعضای موسس کنگره ملی هند گرفته تا کواسجی نانابهوی داور که اولین کارخانه پنبهسازی هند را راهاندازی کرد، میراثی غنی و مورد احترام مردم هند خلق نمودند.